دسته: پیشینه متغیر های روانشناسی
بازدید: 1 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 52 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 53
مبانی نظری و پیشینه تحقیق نظام ارزش ها ( فصل دوم پایان نامه ) در 53 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه ی پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی فارسی و انگلیسی کامل به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری در مورد متغیر و همچنین پیشینه در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب برای فصل دو پایان نامه
منبع : دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
ارزش وگرایش
برخی پژوهشگران برای این باورند که ارزشها ، همان رابطه میان انسان وموضوعهایی است که معتقد است دارای ارزش هستند ؛ این طرز فکر نتیجة تلاشهایی است که جان دیویی، لی و دیگران انجام داده اند، آنان تأکید میکنند که اساس متافیزیکی ارزش ها به اعتبار اینکه دارای ارزشی ذاتی بوده، روابطی بین انسان و موضوعهایی که معتقد است، میباشند و دارای ارزش بوده وتحول یافته اند؛ این روابط متضمن نوعی رأی دربارة چیزی، کسی یا معنایی است، همچنان که متضمن احساس و گرایش به سوی آن و ترجیح دادن آن هم می باشد.
چنین تصوری از ارزش ها به وضوح بیانگر میزان پیچیدگی در طبیعت آن است و آشکار می سازد که آنها جزئی از نظم بخشی مسلط بر رفتار ما و منعکس کننده نیازها، گرایش ها و هدف های ما می باشد. علاوه بر این که به صورت های مختلف و با مراتب متفاوت منعکس کننده نظامی اجتماعی است که در آن زندگی می کنیم و میراثی فرهنگی که در سایة آن پرورش می یابیم.
بنابراین مفهوم ارزش فراگیرتر از مفهوم گرایش است، و به همین دلیل برخی از دست اندرکاران این وادی، با مفهوم ارزش از دیدگاه گرایش برخورد میکنند. دکتر سیف موضوع ارزش ها را در چهارچوب بررسی گرایشها، با تکیه بر تشابه بین این دو موضوع بررسی می کند و می گوید: پژوهش های گرایشها در حوزة روان شناسی آغاز می گردد و پژوهشهای ارزش ها در حوزة فلسفه. وی معتقد است ارزش ها، مضمون گرایشها را ارائه میدهد. پس گرایش، نمایانگر شکلی است که به ویژگی تجریدی نزدیکتر است، به طوری که ارزش ها مضمون و محتوای این شکل را تعیین می کنند (محمدی و همکاران، 1391).
ارزش ها از موضوع هایی است که در حوزة توجه تعدادی از تخصص ها، مانند : فلسفه، دین، تربیت، اقتصاد، جامعه شناسی و روان شناسی واقع می شود. علی رغم اهمیت موضوع ارزشها، به عنوان یکی از موضوع های اساسی و مهم در حوزة روان شناسی اجتماعی، توجه به پژوهش آن به طور کلی و تغییر و تحول آن در طی دوران عمر به طور خاص، دیر صورت گرفته است. شاید این امر به علتهایی چون اعتقاد بسیاری از پژوهشگران و محققان ، روانشناس، به خارج بودن آن از حوزة پژوهش های میدانی و مشکل اندازه گیری و تعیین ابعاد و رابطه با دیگر متغیرها بر می گردد. دهة سوم و چهارم قرن کنونی، آغاز توجه به پژوهش روان شناختی ارزشهای انسانی، از نظر پایبندی به روش علمی به شمار میآید، هم در اموری که به تعیین مفهوم در عمل و یا امکان اندازه گیری آن از خلال ابزار و روش هایی که شرایط اندازه گیری خوب بدان ها فراهم می آید، بستگی دارد.
2-4-1. مفاهیم اساسی متغیر نظام ارزش ها
مفاهیم از امور بنیادین در علم قلمداد می گردد، بنابراین باید در به کارگیری این مفاهیم ، دقت به خرج دهیم.باید این مفاهیم روشن و بدون ابهام باشد، تا در به کارگیری آنها تناقض رخ ننماید.
2-4-1-1. مفهوم تحول
گروهی از محققان، دو مفهوم رشد و تحول را مترادف به حساب می آورند و معتقند که یکی می تواند جای دیگری را بگیرد. اما اینها درحقیقت، متفاوت بوده و به یک معنا نیستند، علی رغم این که از یکدیگر جدا نمی شوند و یکی بدون دیگری ایجاد نمی شود، از نظر لغوی، کلمة «نما» الشیء ، یعنی : «زاد» و «کثر» (فراوان گشت) اما کلمة «ارتقی» به معنای «ارتفع و صعد» (صعود کرد) می باشد و «ترقی» یعنی «ارتقی و تسامی» (بالا رفت). پس «نمو» یعنی افزودنی، که در مقدار یا حجم یک کارکرد یکسان است، مثل رشد در توانایی حساب. این معنای نمو، بر این مبناست که افزایش در حجم یا بناء می باشد و از مفهوم تحول که به سلسله ای از تغییرات کیفی تدریجی و مرتب و با ارتباط منطقی گفته می شود، متمایز است. منظور از تدریجی یعنی این که تغییرات به سوی هدف مشخصی در جریان است و بدون بازگشت به عقب، به پیش می رود. مرتب، اشاره به وجود رابطة میان هر مرحله با مرحله های قبل و بعدش دارد (میلاردو. 1997). نمو، به معنی حوزة محدودی از پدیده ها و به تغییرات کمی اشاره دارد، اما تحول، فراگیرتر و متضمن تغییرات کیفی تدریجی، رد جنبه های جسمانی و عقلانی است.
این نکته ها، با تعریفی از تحول به شرح زیر هماهنگ است:
تغییرات تدریجی در طول عمر، از تولد تا مرگ.
این پیاپی بودن، به تغییرات منظم و هماهنگ منجر می شود.
به پیشرفت بیشتر، تمایز و پیچیدگی و یاترکیب در نظام، منتهی می شود.
نتیجه نهایی این تغییرات، در ساختمان یا کارکرد یا سازمان دهی کلی است.
ولمان (1983)، تحول را افزایش در پیچیدگی و نظم بخشی اعمال و سازندگی، از تولد تا مرگ تعریف نموده است که نتیجة بالیدگی و یادگیری است. سالکیندهم در تعریفش به یک سلسله از تغییرات تدریجی، که در سبک و روش خاصی رخ می دهد، اشاره دارد و به مثابه نتیجه رابطة متقابل بین عوامل بیولوژیکی و محیطی است. به طور کلی، مکانیسم تحول، ویژگی های عامی دارد که بیشتر پژوهشگران در حوزة روان شناسی تحول در آن با هم اتفاق نظر دارند. این ویژگی ها عبارت است از (فورگاس 1995)
قیمت : 10,000 تومان
بلافاصله پس از پرداخت ، لینک دانلود به شما نمایش داده می شود و همچنین یک نسخه نیز برای شما ایمیل می شود .